زاویه؛ در لوایح ارائه شده توسط NetChoice و انجمن صنعت کامپیوتر و ارتباطات (CCIA) در پرونده‌‌های دادگاه عالی Moody v. Net Choice و Net Choice v. Paxton، یک چارچوب مفهومی مستدل ارائه شده است که به تفصیل شرح می‌دهد چگونه قوانین مورد بررسی ایالات فلوریدا و تگزاس نقض‌کننده حقوق اساسی پلتفرم‌‌های رسانه‌‌های اجتماعی هستند. این اسناد حقوقی استدلال می‌کنند که قوانین مذکور، پلتفرم‌ها را ملزم به میزبانی محتوای خاص، محدود کردن توانایی‌ آن‌ها در تعدیل محتوا و الزام به ارائه توضیحات فردی هنگام حذف محتوا یا ممنوعیت کاربران می‌کنند و در نتیجه اختیار تحریریه‌ آن‌ها را محدود می‌سازند. اصل محوری مطرح شده در سراسر لوایح، مفهوم «اختیار تحریریه»[1] است که بر حق قانونی پلتفرم‌ها برای تعیین نوع گفتار مجاز و نحوه ارائه آن در خدمات اختصاصی آن‌ها تأکید می‌کند. با ترسیم همسانی با رسانه‌‌های سنتی، لوایح استدلال می‌کنند که دولت نمی‌تواند تصمیمات محتوایی را به پلتفرم‌ها دیکته کند، همان‌طور که نمی‌تواند چنین محدودیت‌‌‌‌هایی را بر روزنامه‌ها یا شبکه‌‌های تلویزیونی اعمال کند.

رویکرد مذکور با قاطعیت، دیدگاهِ شناسایی پلتفرم‌ها به عنوان «حاملان مشترک» فاقد حقوقِ به رسمیت شناخته شده تحت متمم اول قانون اساسی ایالات متحده آمریکا را رد می‌کند. علاوه بر این، لوایح مذکور ادعا می‌کنند که قوانین مورد نظر به‌طور عمدی به سمت شرکت‌‌های فناوری بزرگی که به‌عنوان طرفدار گرایش‌‌های لیبرال شناخته می‌شوند، هدف‌گیری شده‌‌‌اند و بنابراین نیازمند بررسی قضایی دقیق‌تر هستند. با در نظر گرفتن اینکه برخی قضات محافظه‌کار به‌طور فزاینده‌ای بر اهمیت سنت تاریخی هنگام ارزیابی محدودیت‌‌های اعمال شده بر حقوق تأکید کرده‌‌‌اند، لوایح استدلال می‌کنند که هیچ سابقه‌ای برای اجبار نهادهای خصوصی به انتشار گفتار ناخواسته وجود ندارد، عملی که از زمان تأسیس دولت‌ملت آمریکا ممنوع بوده است. به ادعای لوایح، ارائه سخنرانی ویرایش شده توسط پلتفرم‌ها با ممارسات دیرینه همسو است. این لوایح به‌طور جامع چارچوبی مفهومی را ارائه می‌دهند که نشان می‌دهد چگونه این قوانین به اصول و دکترین‌‌های متعدد آزادی بیان اهانت می‌کنند.‌ آن‌ها با ارائه‌ی پرونده‌ای جامع، خطرات ناشی از اجازه دادن به تنظیمات دولتی بر قضاوت تحریریه‌ی پلتفرم‌‌های خصوصی را روشن می‌سازند. توضیحات روشن‌ آن‌ها درباره‌ی نقض اصول اساسی آزادی بیان توسط قوانین، استدلالی قانع‌کننده برای ابطال این محدودیت‌های غیرضروری ارائه می‌کند.

 


[1] editorial discretion