عنوانA SEMICONDUCTOR STRATEGY FOR THE UNITED STATES
نویسندهChristopher A. Thomas
مرکز مطالعاتیFOREIGN POLICY AT BROOKINGS
تاریخ انتشارNovember 2022
پیوندبروکینگز

بیان مسئله

گالیم آرسنید، ژرمانیوم و سیلیسیم از عناصر و مواد نیمه‌هادی‌ (نیمه رسانا) متداول مورد استفاده در تراشه‌ها هستند؛ به همین دلیل به صنعت طراحی و تولید تراشه، «صنعت نیمه‌هادی» گفته می‌شود. برای مثال، سیلیسیم در ساخت مدارهای الکترونیکی و گالیم آرسنید در ساخت سلول‌های خورشیدی، دیودهای لیزر و… به کار می‌روند. نیمه هادی‌ها می‌توانند در شرایط خاصی برق را انتقال دهند. این خاصیت منحصر به فرد، آن‌ها را به موادی عالی برای هدایت الکتریسیته به صورت کنترل شده تبدیل می‌کند. همین ویژگی‌های خاص نیمه‌هادی‌ها، منجر به تولید صنایع ویژه و فناوری‌های های‌تک شده است و از این رو کسی می‌تواند در صنعت های‌تک فعالیت کند که به فناوری تراشه‌ها (نیمه‌هادی‌ها) دسترسی داشته باشد. از منظر سیاسی، نیمه‌هادی‌ها اعطاء کننده قدرت به دارنده این صنعت محسوب می‌شوند که وابستگی دیگر کشورها به کشور دارنده‌ی صنعت تراشه را به همراه می‌آورد و همچنین عاملی برای تداوم برتری قدرت در نظم اقتصادی محسوب می‌شود. در این پژوهش اندیشکده بروکینگز بررسی خواهد شد که نقش نیمه‌هادی‌ها (تراشه‌ ها) در روابط ژئوپلیتیک آمریکا و چین چگونه است؟ چه استراتژی جهت موفقیت آمریکا در رقابت ژئوپلیتیک حوزه نیمه‌هادی‌ها می‌توان پیشنهاد داد؟ این استراتژی چه بایسته‌ها و شرایطی خواهد داشت؟

 

یافته‌ها

در سال‌های اخیر رقابت بین ایالات متحده و چین، به‌ویژه در زمینه فناوری، شتاب بیشتری گرفته است. چین قصد دارد از ایالات متحده پیشی بگیرد، در‌حالی‌که ایالات متحده به دنبال حفظ موقعیت خود است. نیمه‌هادی‌ها یا همان تراشه‌ها، به‌عنوان یک جزء اساسی اقتصاد امروز، نقش مهمی را در رقابت ایالات متحده و چین ایفا می‌کنند. وصف استراتژیک و های‌تک بودن این فناوری و نقش آن در اعطای جایگاه برتر به تولیدکننده محصولات فناوری، موجب تبدیل‌شدن آن از فناوری برتر صرف به یک فناوری ژئوپلیتیک شده است و از همین روست که نیمه‌هادی‌ها[1] شریان حیات اقتصاد دیجیتال محسوب می‌شوند و موجبات شکل‌گیری چالش‌های سیاسی بین کشورها را فراهم می‌کنند.

رقبای اقتصادی آمریکا مثل چین توانسته‌اند از طریق همین صنعت، آمریکا را تحت‌فشار قرار دهند؛ از طرف دیگر آمریکا نیز با توجه به نقصان صنایع داخلی و موانع و هزینه‌های تولید این صنعت، برای تولید داخلی این محصول به‌صورت خودکفا و منحصربه‌فرد با چالش روبرو است و زنجیره‌ی تأمین داخلی این محصول، کفاف لازم را برای آمریکا در رقابت اقتصاد جهانی به دست نمی‌دهد. این چالش‌ها، موجب وابستگی آمریکا به سایر بازیگران قدرت از جمله چین در تولید فناوری مذکور می‌گردد. اگر وابستگی ایالات متحده به چین افزایش یابد، خطر تأثیر چین بر مدرن‌سازی و کارآمدی ارتش آمریکا نیز افزایش می‌یابد.

وابستگی به چین برای قدرت ایالات متحده مضر است؛ زیرا نه‌تنها باعث تضعیف اقتصاد و ارتش آمریکا می‌شود؛ بلکه نظم بین‌المللی موجود به رهبری ایالات متحده را نیز تهدید می‌کند. هدف ایالات متحده نه‌تنها تقویت و حفظ رهبری تکنولوژیکی خود، بلکه تضعیف رشد چین به‌ویژه در زمینه فناوری است؛ در همین راستا اقداماتی از جانب دولت آمریکا جهت حمایت از صنعت داخلی تراشه‌ها و مقابله با رقبا انجام شده است که مهم‌ترین این اقدامات تصویب قانون تراشه‌ها[2] است که 39 میلیارد دلار بودجه دولتی را به تأسیسات تولید نیمه‌هادی (تراشه‌ها) داخلی و میلیاردها دلار دیگر به تحقیق و توسعه نیمه‌هادی‌ها و نیز تخصیص نیروی کار اختصاص می‌دهد.

برای برتری آمریکا در این حوزه، تحقیقات قبلی پیشنهادات متعددی مطرح کرده‌اند؛ برخی خروج داوطلبانه از بازارهای جهانی، برخی رفع کمبودهای کوتاه‌مدت محصول و برخی افزایش بودجه صنعت تراشه را بیان کرده‌اند؛ اما هیچ یک از این اقدامات پیشنهادی در بازی قدرت هژمونی اقتصادی آمریکا نمی‌تواند یک استراتژی باشد و تنها یک رویکرد یا یک اقدام موقت است. در این راستا باید یک نظام استراتژیک تعریف کرد تا بتواند به‌صورت مداوم و در درازمدت برتری و سلطه‌گری آمریکا در رقابت با دیگر کشورها را  تضمین نماید؛ این نظام استراتژیک دارای بایسته‌ها و شرایطی است که به شرح ذیل بیان می‌شود:

  • جهت تحقق استراتژی پیشنهادی در عرصه‌ی صنعت تراشه‌ها، سیاست‌گذاران و تنظیم‌گران نظام حاکم بر تراشه‌ها نمی‌بایست تقلید از رویکردها و روش‌های دیگران را منشأ تصمیم‌سازی خود قرار دهند؛ بلکه لازم است خط مشی اتخاذی در خصوص نیمه‌هادی‌ها را با توجه به قابلیت‌ها و توانایی‌های خاص ایالات متحده بازتعریف کنند؛ چرا که برتری در بازار رقابت تراشه‌ها از تقلید حاصل نمی‌گردد؛ بلکه این برتری از طریق تعمیق و توجه به فرصت‌ها و ظرفیت‌های حاصل از موقعیت و جایگاه و شرایط داخلی به دست می‌آید.
  • راهبرد و خط مشی دولت نمی‌بایست صرفاً بر افزایش ساخت نیمه‌هادی باشد؛ بلکه این افزایش و توسعه باید همه‌‌ی بخش‌های چرخه‌ی تولید فناوری مذکور از نیروی‌ انسانی گرفته تا الگو، آزمایش، ساخت، اجرای موقت و ورود به بازار را شامل شود؛ چرا که افزایش ساخت می‌تواند با استفاده از تولیدات سایر کشورها محقق گردد. با تقویت همه‌ی بخش‌های صنعت نیمه‌هادی‌ها و ملاحظه کل نظام حاکم بر آن می‌توان در برابر شوک‌های اقتصادی و رقابت‌های تنگاتنگ با دیگر رقبا مقاومت کرد و در آینده کنترل بازار این فناوری برتر را به طور کامل در دست گرفت.
  • انجام تحقیقات بنیادین و روش‌های پژوهشی جدید جهت تولید تراشه‌های پیشرفته و ابتکاری، از مهم‌ترین مؤلفه‌های استراتژی پیشنهادی جهت برتری نسبت به دیگر رقبا است.
  • تجاری‌کردن تراشه‌های نوین و ابتکاری آمریکا از طریق وابسته‌ سازی دیگر کشورها و به طور خاص دیگر رقبا به آن محصولات، موفقیت و سلطه بر بازار تراشه‌ها را برای آمریکا به ارمغان خواهد آورد.
  • باتوجه‌به اینکه پیشرفت نتایج تحقیقات بنیادین و تحقیق و توسعه به میزان یارانه و کمک‌های دولتی اتکا دارد، ازاین‌حیث باید نظام بودجه رقابت در موضوع تراشه‌ها به‌صورت ویژه و نظام‌مند طراحی شود.
  • پیشنهاد می‌شود از بودجه قانون تراشه‌ها که به طور خاص برای حمایت از صنعت تراشه‌ها تدوین شده است، به‌عنوان سرمایه‌ی سهام تشکیل یک صندوق دولتی استفاده شود. سرمایه این صندوق می‌تواند از طریق سرمایه‌گذاری مشترک با کارگذاری‌ها و بانک‌های سرمایه‌گذار وال‌استریت به بیش از 300 میلیارد دلار افزایش یابد. ضمناً هزینه‌های سرمایه‌‌گذاری در موضوع صنعت تراشه را نیز با استفاده از ترازنامه‌‌‌های فدرالی می‌توان کنترل و کاهش داد.
  • با سرمایه‌گذاری سرمایه‌ی این صندوق در پروژه‌هایی که نرخ بازدهی خوبی در سطح بازار دارند، می‌توان این صندوق را به یک صندوق مولد تبدیل کرد، به طریقی که خود صندوق، هزینه‌های لازم جهت تقویت نظام تولید صنعت تراشه‌ها را تأمین نماید. از این طریق با حفظ سرمایه‌ی موجود و نیز افزایش سرمایه‌های بعدی در دهه‌های آینده، چالش‌های متعدد ایالات متحده که در دهه‌ی پیش رو با آن مواجه است را می‌توان مرتفع کرد.
  • این صندوق نباید منحصر به تعداد محدودی سرمایه‌گذار سرشناس و موفق باشد؛ بلکه می‌بایست سطوح مختلفی از شرکای مالی و صنعتی را دارا باشد، به طریقی که امکان سرمایه‌گذاری برای همه‌ی شرکت‌های بزرگ و کوچک فراهم شود.
  • برای تقویت صنعت و استراتژی پیشنهادی فناوری تراشه‌ها، دولت می‌بایست از زنجیره‌ی تأمین اروپا که از ریسک وابستگی کمتری برخوردار هستند کمک بگیرد.
  • برای ساخت و تقویت تأسیسات و فناوری‎های تولیدی صنعت تراشه‌ها، مهندسان و متخصصان ایالات متحده با کمبود نیرو انسانی مواجه خواهند بود، ازاین‌رو لازم است جذب نیروها‌ی متخصص سایر کشورها از طریق برنامه‌ی هدفمند مهاجرت به‌سرعت انجام شود.
  • اگر فرایند کندی که در حال حاضر در نظام تولید صنعت تراشه در آمریکا جاری است مرتفع نگردد، بسیاری از فرصت‌های موجود ازدست ‌رفته و هزینه‌های مضاعفی برای شرکت‌های تولیدکننده موجود در ایالات متحده به همراه خواهد داشت؛ بنابراین لازم است رفع موانع صنعت نیمه هادی، در برنامه‌های با اولویت بالای دولت باشد.
  • ازآن‌جهت که برنامه‌های سرمایه‌گذاری در بازار آینده نیمه‌هادی‌ها با ریسک همراه است، این ریسک مانع از مشارکت گسترده‌ی کارآفرینان، متخصصان و سرمایه‌گذاران در این بازار خواهد شد؛ ازاین‌رو پیشنهاد می‌شود از طریق بودجه دولتی، ریسک این بازار کنترل و مشوق‌های سرمایه‌گذاری در این بازار افزایش یابد.
  • نهایتاً جهت اجرای مؤثر برنامه‌ی سرمایه‌گذاری بلندمدت، متعهد و بادوام، ایالات متحده می‌بایست یک تیم دولتی جدید تشکیل دهد که بتواند سرمایه‌گذاری‌ها را در بخش‌های مختلف بازار نیمه‌هادی، سازماندهی، ارزیابی و نظارت کند. این تیم باید از همه‌ی بخش‌های مربوط به صنعت تراشه‌ها از جمله بخش مالی، بخش خط‌مشی‌گذاری و بخش استخدام و نیروی انسانی تشکیل شده باشد. این تیم می‌بایست از ملاحظات و اعمال نفوذ سیاسی در امان باشد؛ ازاین‌رو لازم است که اقدامات قانونی مؤثری برای آن پیش‌بینی شود. همچنین این تیم باید به‌عنوان یک نهاد بالادستی و مرجع تصمیم‌گیر، اختیار نظارت بر همه بخش‌های نظام صنعت تراشه‌ها را دارا باشد.
  • موفقیت در این زمینه می‌تواند صنعت تراشه‌ها را به الگویی برای مشارکت عمومی-خصوصی در بسیاری از صنایع دیگر تبدیل کند.

 

جمع‌بندی

صنعت تراشه‌ها و نیمه‌هادی‌ها سنگ بنای اقتصاد فناوری محور در دنیای امروز و آینده را شکل می‌دهد. ویژگی‌های خاص این فناوری عاملی برای استراتژیک تعریف‌شدن آن در نظام‌های سیاسی دنیا شده است. موفقیت یک کشور جهت رقابت در این حوزه نیازمند استراتژی ویژه است تا بتواند برتری قطعی را برای آن کشور به ارمغان بیاورد. استراتژی پیشنهادی برای آمریکا مؤلفه‌ها و شرایط متعددی دارد؛ مهم‌ترین بایسته‌های استراتژی مذکور شامل اتکا به توانایی‌های منحصربه‌فرد آمریکا، توسعه‌ی تمام بخش‌های چرخه‌ی تولید نیمه‌هادی‌ها، انجام تحقیقات بنیادین و روش‌های تحقیقی نوین، وابسته‌سازی دیگر کشورها به محصولات آمریکا، اعطای یارانه و کمک‌های دولتی به صنعتگران این حوزه، تشکیل صندوق سرمایه‌گذاری، جذب نیروها‌ی متخصص از سایر کشورها، تزریق بودجه برای کاهش و کنترل ریسک بازار تولید تراشه‌های داخلی و تشکیل یک تیم دولتی جهت سازمان‌دهی، نظارت و ارزیابی تمام بخش‌های صنعت تراشه‌ها است. از طریق عمل به استراتژی مذکور می‌توان رهبری جهانی آمریکا را در سراسر زنجیره تأمین صنعت تراشه‌ها برای نسل‌های آینده تداوم و استمرار بخشید.


[1] semiconductor

[2] the CHIPS Act

سایر منابع استفاده شده در این مطلب:

فرادرس

فرهیختگان