الگوریتمها اهمیتی ندارند، مبدا جریانات تلفن شما است
در اواسط قرن بیستم تصاویر متحرک در قالب تلویزیون وارد خانههای ما شدند و دیگر برای تماشای چنین تصاویری لازم نبود به تئاتر و یا سینما برویم. محتوا در دسترس ما قرار گرفت در هر حالتی که بودیم… از ایستاده و نشسته گرفته تا تنها و یا در جمع. اینگونه بود که مکانیسم دریافت، پردازش و ارتباط ما با تصاویر متحرک تغییر یافت، تلویزیون به عنصری تثبیت شده در منازل ما تبدیل شد و با احساسات ما گره خورد.
درست همانگونه که رابطه ما با تصاویر متحرک با ورود تلویزیون به خانههایمان تغییر کرد، رابطه ما با رسانهها نیز با ورود گوشیهای هوشمند متحول شد. این دستگاههای به ظاهر کوچک، با روشهایی که شاید آنها را نشناسیم، افکار و اطلاعات ما را پردازش میکنند. یکی از ابعاد بسیار حائز اهمیت رابطه ما با گوشیهای هوشمند، ارتباطات بسیار شخصی ماست که در آن نمود مییابد.
نکته قابل بحث در چنین عصری، اپلیکیشنهای متفاوتی هستند که روی گوشیهای هوشمند نصب میشوند و هرکدام با استفاده از الگوریتمهای منحصربهفرد خود، کاربران را به دنیایی متفاوت میکشانند.
تیکتاک یکی از همین ابزارهای فناوری است که تبدیل به محبوبترین رسانههای اجتماعی در اینترنت شده است. الگوریتم جذاب و منحصربهفرد این رسانه، همچون کفبینی، گذشته ما را پیش چشممان میآورد، همچون پیشگویی، آینده ما را میبیند و همچون آیینی، خلأ زندگی معنوی ما را پر میکند.
اما چه چیز امکان خلق چنین محتواهایی را به تیکتاک میدهد؟ آیا تنها الگوریتم است که تیکتاک را به دفترچه خاطرات تمام قد ما تبدیل کرده است؟
پاسخ منفی است. ایمان ما نسبت به الگوریتمها ناشی از عدم شناخت ما از نحوه کارکرد ذهن خود در عصر خودِ تکنولوژیک و دستکم گرفتن گوشی همراهی است که مأمن همه نیازهای ماست.
ما ویدئوهای تیکتاک را در تلفن همراه خود میبینیم، واکنش نشان میدهیم و عبور میکنیم؛ اما تیکتاک با این دانش که تلفنهای همراه مهمترین ابزار تعاملات اجتماعی هستند، درون آنها قرار میگیرد و با استفاده از ویژگیها و محدودیتهای آنها، پلی میان سکو و کاربر میسازد، محتوای خود را انتخاب میکند و در معرض نمایش مخاطب قرار میدهد و او را به سمت اعتیاد به ویدئوهایش سوق میدهد.
به عقیده دونا هاراوی، ایدهپرداز «نظریه سایبروگ» و کیت دارلینگ، کارشناس حوزه اخلاق فناوری، لازم است ما برای مصون داشتن خود از این تغییرات، کمتر برای تکینگی و بیشتر برای کثرت تلاش کنیم، همزیستی با تکنولوژی را بپذیریم اما تأثیرپذیری از آن را نه، و بدانیم که ما برای شرکتها چیزی جز ابزار سوءاستفاده نیستیم، پس گوسفند نه، که چوپان باشیم.